چرا از دست دادن سگ می تواند سخت تر از از دست دادن یک خویشاوند باشد
چرا از دست دادن سگ می تواند سخت تر از از دست دادن یک خویشاوند باشد

تصویری: چرا از دست دادن سگ می تواند سخت تر از از دست دادن یک خویشاوند باشد

تصویری: چرا از دست دادن سگ می تواند سخت تر از از دست دادن یک خویشاوند باشد
تصویری: مردی متوجه شد که سگ اش هر شب او را در هنگام خواب تماشا میکند سپس به حقیقت دلخراشی پی برد!!! 2024, نوامبر
Anonim

من 20 ساله بودم که اولین سگم را گرفتم. البته ، سگهای خانوادگی در حال رشد بودند ، اما این سگ من بود. من برای اولین بار خودم زندگی می کردم و او برای مراقبت ، عشق و تعلیم من بود. مثل بچه دار شدن بود. او برای نیازهای اساسی زندگی خود مانند تغذیه ، راه رفتن و عشق به من اعتماد کرد. من برای حمایت عاطفی ، سرگرمی و عشق به او اعتماد کردم.

گرچه بر خلاف کودکی که بزرگ می شود ، کوچ می کند و زندگی خودش را شروع می کند ، سگ من همیشه در کنار من بود و به اندازه نیاز من به من احتیاج داشت. همه کارها را با هم انجام دادیم - جدایی ناپذیر بودیم. او برای من بیش از بیشتر مردم زندگی من معنی داشت و ما پیوندی داشتیم که هیچ کس نمی توانست آن را بشکند. زندگی ما به هم وابسته ترین نوع ، به دور یکدیگر می چرخید. من باید روزهایم را در اطراف او برنامه ریزی می کردم و او برای هر چیزی که نیاز داشت منتظر من بود. و ما همه چیزمان را به هم دادیم.

دوازده سال گذشت و پیوند ما هر روز که گذشت فقط قویتر شد. ما سفر کردیم ، دنیا را کاوش کردیم و با هم بزرگ شدیم. ما به مکان های جدید نقل مکان کردیم و بسیاری از ماجراهای جدید را دنبال کردیم - بعضی از آنها ترسناک و ترسناک بودند ، اما ما با هم روبرو شدیم. و سپس او رفته بود. سرطان در مدت زمان بسیار کوتاهی او را از من دور کرد. احساس می کردم نیمی از من آن روز مرده است. احساس می کردم گم شده ام ، مثل این که در دنیا تنها هستم و کسی ندارم که به او متوسل شوم. مطمئناً همه دوستان و خانواده انسانی من برای حمایت از من آنجا بودند ، اما این طور نبود. من سگم را می خواستم.

در طول این سالها بسیاری از دوستان و اعضای خانواده خود را از دست داده ام ، اما هیچ چیز به اندازه از دست دادن همسر سگ عزیزم صدمه ای نزده است. هیچ یک از اقوام هرگز به روش سگ من به من اعتماد نکرد. او به من و فقط من احتیاج داشت. مردم می توانند نیازهای خود را از راه دیگری برآورده كنند. هیچ یک از اقوام هرگز به این مقدار از وقت ، انرژی و عشق من احتیاج نداشته است. هیچ دوستی هرگز چنین محبت غیرقضاوتی ، ناب و بی قید و شرطی را به من نشان نداد.

با مرگ او ، من نمی توانستم کار کنم. نمی توانستم کار کنم ، غذا بخورم یا بخوابم. همه چیز یادآوری کارهای روزمره ما بود. خورشید بدون اینکه او کنار من راه برود ، تابناک نمی تابید. ناهار من طعم خوبی نداشت ، زیرا نمی توانستم آن را با او به اشتراک بگذارم. من خوب نمی دانستم که او کنار من فر نیست و مراقب من بود که می خوابیدم. ثابت شده است که پیوند انسان و حیوان زندگی را تغییر می دهد. من می دانم که او مال من را عوض کرد.

بیشتر مردم نمی فهمیدند که وقتی مووش درگذشت چگونه یا چرا خاموش شدم. او "فقط یک سگ" بود. من سگهای دیگری داشتم و "خیلی سخت نگیرم". من می دانستم که انتظار رفتن به آن چیست ، که سگ ها خیلی طولانی زندگی نمی کنند. چرا خودم را از این طریق عبور می کنم؟ اینها همه پاسخی به ویرانی من بود. من نمی توانم هیچ یک از این س explainال ها را توضیح دهم یا به آن پاسخ دهم ، اما این را می دانم: من همیشه یک سگ خواهم داشت ، حتی می دانم که این یک دل تنگی قلب است. تحقیقات موازی را بین اندوه پس از مرگ انسان و حیوان خانگی خانگی نشان می دهد. شما نمی توانید یکی از اعضای خانواده یا سگ را در هنگام مرگ جایگزین کنید ، اما می توانید عضوی جدید به خانواده اضافه کنید. همیشه عشق برای دادن وجود دارد ، و همیشه عشق برای بدست آوردن است.

آیا اشتباه است که من بیش از از دست دادن پوچ خود بیش از برخی از دوستان و اعضای خانواده صدمه دیده ام؟ شاید. اما رابطه ای که با موش داشتم فقط مربوط به ما بود. او مسئولیت من ، محافظ من ، دوست من ، حوله گریه کننده من و مزخرف دادگاه من بود. او مرا وادار به خندیدن ، گریه کردن ، فریاد زدن و لبخند زدن کرد. صرف فکر به او خوشحالم می کند. او هرگز درباره من قضاوت نکرد یا درباره من ضعیف فکر کرد و همیشه مرا در اطراف می خواست. او همیشه برای من آنجا بود ، که بیش از چیزی است که می توانم برای بسیاری از انسانهای آنجا بگویم. بنابراین نه ، من فکر نمی کنم که از دست دادن او بیشتر از برخی از افراد تحت تأثیر قرار گرفتم اشتباه است. بالاخره او سگ من بود.

ناتاشا فدویک یک تکنسین دامپزشکی دارای مجوز در بیمارستان حیوانات گاردن سیتی پارک در نیویورک است ، که 10 سال در آنجا تمرین می کند. ناتاشا مدرک خود را در رشته فناوری دامپزشکی از دانشگاه پردو دریافت کرد. ناتاشا دو سگ ، یک گربه و سه پرنده در خانه دارد و علاقه زیادی به کمک به مردم برای مراقبت بهتر از همراهان حیوانات خود دارد.

توصیه شده: