درمان سرطان برای سگ ها - لنفوم سگ - دامپزشکی روزانه
درمان سرطان برای سگ ها - لنفوم سگ - دامپزشکی روزانه
Anonim

من حدود یک سال پیش با صاحبان کیسی آشنا شدم. من تازه در بیمارستان جدیدم کار را شروع کرده بودم و هنوز در مراحل خسته کننده یادگیری راهروهای طولانی ، حفظ نام دهها پزشک ، تکنسین دامپزشکی و کارکنان پشتیبانی دیگر و تلاش برای تصاحب مسئولیت و پرونده های انکولوژی موجود را تا حد ممکن روان و یکپارچه مدیریت کنید. موارد جدید خدمات انکولوژی معمولاً آسان ترین قسمت روز من بود ، زیرا این صاحبان مشتاق اطلاعات می شدند ، بدون اینکه انتظاراتی در مورد قرار قبلی آنها در کلینیک باشد.

باور کنید یا نکنید ، من هر بار که برای مشاوره جدید وارد اتاق امتحان می شوم ، هنوز درجه خاصی از عصبی بودن را تجربه می کنم. من مطمئن نیستم که آیا هر پزشک بالینی همان احساس من را دارد و مطمئن نیستم که بعد از سالها که این کار را انجام داده ام این کار ادامه خواهد یافت یا خیر. دلیل این امر این نیست که من به کاری که انجام می دهم ، یا آنچه می دانم یا نحوه ارائه آن اطمینان ندارم. اما من قطعاً درست قبل از رفتن به داخل اتاق احساس ترس و نگرانی سالم را تجربه می کنم ، به این دلیل که هرگز نمی دانم یک بار که از آن طرف در عبور کنم ، اوضاع چگونه رخ خواهد داد.

همانطور که صاحبان حیوانات خانگی از آنچه قرار ملاقات آنها ممکن است داشته باشد انتظار دارند ، من انتظار دارم که از چه اطلاعاتی بتوانم با موفقیت به مشتری های خود منتقل کنم و می خواهم صاحبان من را دوست داشته و به من اعتماد کنند. مهمتر از همه ، من به عنوان کسی که خود مبتلا به "سندرم کت سفید" تشخیص داده شده است ، من می خواهم که صاحبان آنها با تجربه خود احساس راحتی کنند و احساس کنند که آنها به همه سوالات خود پاسخ داده اند بدون اینکه عجله داشته باشند یا مثل اینکه آنها بخشی از خط مونتاژ هستند.

من نگران هستم که مالکان تحت تأثیر احساسات قرار بگیرند و نتوانند اطلاعاتی را که من ارسال می کنم پردازش کنند ، یا اینکه نمی توانند آنچه را که می خواهم توضیح دهم درک کنند زیرا موضوع بسیار پیچیده است ، اما احساس ترس و وحشت می کنند تا از من س questionsال کنند. من می فهمم که انجام صرف برنامه ریزی قرار ملاقات با یک متخصص دامپزشکی می تواند اعصاب خردکن باشد. این را بپذیریم: اگر به متخصص مراجعه می کنید ، احتمالاً اتفاق جدی با حیوان خانگی شما رخ داده است. من همچنین به احساس یک مالک در بدو ورود به بیمارستان ما ، در نظر گرفتن وسعت زیاد ساختمان ، تعداد متخصصانی که در هر روز معین کار می کنند یا نشستن در میان بسیاری از موارد اضطراری که 24 ساعت شبانه روز مشاهده می شوند ، توجه می کنم. ، 7 روز در هفته.

که مرا به کیسی بازمی گرداند. وی توسط دامپزشک ارجاع دهنده خود به لنفوم تشخیص داده شد ، اما پس از خواندن سوابق وی ، متوجه شدم که پرونده وی کاملاً ساده نبوده و می دانستم که این مشاوره برای گذر از تمام جزئیات مهم به مدتی زمان نیاز دارد. من به یاد دارم که اضطراب پیش از مشاوره معمول خود را احساس کردم ، اما با قدرت پیش رفتم. بعد از کمی ضربه زدن به در امتحان ، وارد اتاق شدم و بلافاصله با صدای بلندترین و ترسناک ترین "WOOF!" روبرو شدم. من لذت تجربه کردن را داشتم. در مقابل من 180 پوند گریت دین بزرگ ، با سر نزدیک به شانه های من و جسمی که حدود سه چهارم اتاق را اشغال می کرد ، ایستاده بود! من با ترکیبی از آدرنالین و شوک تقریباً عقب افتادم. در همان لحظه فهمیدم که صرف نظر از اینکه چقدر وقتم را صرف خیال باطل کردن امور با صاحبان خود کرده ام ، گاهی اوقات باید به یاد داشته باشم که بیماران من می توانند ترسناک ترین قسمت روز من باشند!

فقط پس از چند دقیقه ملاقات با صاحبان کیسی ، مشخص شد که همه در یک صفحه هستیم و اضطرابم برطرف شد. آنها کاملاً ترکیبی بودند: یکی عصبی و خجالتی و با احتیاط ، اما در عین حال قادر بود مرا با س questionsالات زیرکانه به چالش بکشد ، و یک جوک بسیار جالب تر و شوخ طبعانه تر (شریک زندگی او لب به لب اکثر آنها است) ، اما هر دو علاقه مند به یادگیری هستند تا آنجا که می توانستند در مورد تشخیص کیسی و گزینه های موجود. من زمان زیادی را صرف شناخت هر دو آنها کردم و می توانستم احساس کنم این آغاز رابطه ای طولانی است.

کیسی در همان روز درمان را شروع کرد و خیلی زود بهبود یافت. او پروتکل خود را در ژوئن 2012 تکمیل کرد و از آن زمان به بعد کارهای خارق العاده ای انجام داده است. او هر ماه یک بار برای امتحانات چکاپ برمی گردد تا مطمئن شود که نحوه عملکرد او در خارج با آنچه که به طور سیستمی در جریان است مطابقت دارد. معاینات ماهانه وی همچنین به منزله زمانی است که من و صاحبانش می توانیم دور هم جمع شویم و در مورد زندگی خارج از داشتن حیوان خانگی مبتلا به سرطان بحث کنیم.

کیسی به عنوان نمونه ای از نحوه یادگیری من از بیماران هر روز و به عنوان یادآوری از تجربه فروتنانه ای که بخشی از مراقبت از سرطان بیماران خود را پیدا می کنم خدمت می کند. گاهی اوقات وقتی این پروانه های قبل از مشاوره را تجربه می کنم ناامید می شوم ، اما بعداً به بیمارانی مانند کیسی نگاه می کنم و به یاد می آورم که عصبی بودن نیز می تواند برابر با هیجان باشد و هر مورد جدید فرصت هایی برای کمک و التیام است. و حتی ممکن است همزمان چند دوست جدید پیدا کنید.

هفته آینده هنگامی که اطلاعات خاصی در مورد تشخیص کیفی لنفوم ، از جمله گزینه های آزمایش و درمان این سرطان شایع سگ را توضیح می دهم ، با من تماس بگیرید.

تصویر
تصویر

دکتر جوآن اینتیل

توصیه شده: