فهرست مطالب:

داستان سرطان کاردیف ، قسمت 1 - شرایط چالش برانگیز درمان سگ خودم به عنوان یک بیمار
داستان سرطان کاردیف ، قسمت 1 - شرایط چالش برانگیز درمان سگ خودم به عنوان یک بیمار

تصویری: داستان سرطان کاردیف ، قسمت 1 - شرایط چالش برانگیز درمان سگ خودم به عنوان یک بیمار

تصویری: داستان سرطان کاردیف ، قسمت 1 - شرایط چالش برانگیز درمان سگ خودم به عنوان یک بیمار
تصویری: ترسناک ترین ویدیوهای ضبط شده از ارواح و جن های واقعی !! 2024, نوامبر
Anonim

ما دامپزشکان با روند راهنمایی مشتریان خود از طریق تشخیص و درمان بیماری ها به عنوان یک اتفاق روزانه در اقدامات دامپزشکی بسیار آشنا هستیم. با این حال ، چه اتفاقی می افتد که دام حیوان دامپزشک بیمار شود؟ آیا ما تصمیم می گیریم که پرونده را خودمان مدیریت کنیم یا اینکه به دلیل کمبود تجربه یا توانایی تشخیص و درمان کامل موضوع ، به دیگران موکول می شویم؟ یا آیا از نظر احساسی با مفهوم درمان حیوانات خانگی خود به عنوان بیمار دست و پنجه نرم می کنیم؟

در پزشکی انسانی ، محدودیت هایی در مورد مراقبت از اعضای خانواده خودمان وجود دارد. نظر انجمن پزشکی آمریكا (AMA) 8.19 - خوددرمانی یا درمان اعضای فوری خانواده اظهار می دارد كه: "پزشكان معمولاً نباید خود یا اعضای خانواده نزدیك خود را معالجه كنند. عینی بودن حرفه ممکن است هنگامی که یکی از اعضای خانواده یا پزشک بیمار است ، به خطر بیفتد. احساسات شخصی پزشک ممکن است بی جهت بر قضاوت پزشکی حرفه ای وی تأثیر بگذارد ، بنابراین در مراقبت های انجام شده تداخل می کند."

طبق انجمن پزشکی دامپزشکی آمریکا (AVMA) ، اصول اخلاق پزشکی دامپزشکی AVMA ، چنین محدودیت هایی وجود ندارد.

کسانی از ما هستند که ترجیح می دهند همه جوانب درمان حیوان خانگی خودمان را هدایت کنند. من از آن دامپزشکان نیستم ، زیرا ترجیح می دهم در تشخیص و درمان بیماری پوچ خود رویکردی تیمی داشته باشم. من می دانم که اگر مغز همکارانم را درگیر کنم ، می توانیم دیدگاه دقیق تری در مورد حساسیت سگ خودم داشته باشم.

من قبلاً بارها از دامپزشکان دیگر کمک خواسته ام ، زیرا کاردیف ولز تریر من در تقریباً نه سال زندگی خود بر سه دوره کم خونی همولیتیک با واسطه ایمنی (IMHA) غلبه کرده است. مراحل تشخیصی و درمان IMHA بسیار پیچیده است ، بنابراین من همیشه در معالجه بیماری کاردیف از سایر پزشکان با تجربه و تحصیل کرده بیشتر از خودم راهنمایی می گیرم.

در طول هر سه قسمت ، من از متخصصان داخلی ، متخصصان ژنتیک و سایر پزشکان کل نگر کمک خواستم تا به عنوان بخشی از تیم پزشکی کاردیف عمل کنند.

چهار سال از آخرین قسمت IMHA کاردیف می گذرد و او تصویری از سلامتی در دوره هایی است که سلول های قرمز خون خود را تخریب نمی کند.

درست قبل از سفر 2013 شکرگذاری به ساحل شرقی ، کاردیف دوباره شروع به کارهایی تا حدودی غیرمعمول کرد. با توجه به شکرگذاری 2009 که در آن آخرین بار کاردیف IMHA را ایجاد کرد ، من همیشه در طول تعطیلات مورد علاقه من بسیار محتاط هستم و از سلامتی مداوم سگم تشکر بیشتری می کنم.

کاردیف همچنین سابقه ای نادر و ناگهانی در مورد تشنج ریزخواب دارد ، که اولین مورد در حدود روز شکرگذاری 2011 رخ داده است (دوباره آن تعطیلات وجود دارد!). در شش ماه گذشته ، وی در مجموع چهار مورد تشنج داشته است. هر قسمت هرگز با قرار گرفتن در معرض سمی شناخته شده ، عفونت ، واکنش حساسیت زیاد یا بیماری که بتوانم از طریق آزمایش معمول تشخیص دهم ارتباط ندارد. شب قبل از عزیمت ما برای تعطیلات شکرگذاری ، کاردیف دوباره تشنج کرد و دوباره به سرعت و نا آرام بهبود یافت. با بیشتر شدن حملات تشنجی ، این سوicion ظن که ممکن است همه در بدن سگ من خوب نباشد در حال گسترش است.

به طور کلی ، کاردیف از نظر انرژی طبیعی عمل می کرد و علائم بالینی آشکاری از بیماری نشان نمی داد ، اما برای برخی از غذاهای طبیعی او (برخی از غذاهای سگ خوش شانس و آشپزخانه صادق ، که فقط حاوی مواد غذایی کامل برای انسان است) باعث کاهش اشتها می شود.. وی سپس به آرامی بی حال شد. کاهش اشتها و بی حالی همیشه پرچم قرمز را در ذهن من ایجاد می کند ، زیرا آنها علائم بالینی IMHA هستند. آیا کاردیف می تواند در حال توسعه یک قسمت IMHA دیگر باشد؟ ذهنم شروع به مسابقه کرد.

کاردیف سپس در چند مورد غذای هضم شده نیمه را استفراغ کرد. وعده های غذایی او از ساعت ها قبل که به نظر می رسید به سختی در دستگاه گوارش تجزیه می شود. از آنجا که استفراغ نشانه بالینی وی در طی دوره های قبلی IMHA نبود ، من نگران شدم که نوع دیگری از بیماری خفیف تا جدی در حفره شکم او در حال تولید است.

بلافاصله فرایند تشخیصی شامل آزمایش خون ، مدفوع و ادرار و رادیوگرافی (اشعه ایکس) را شروع کردم. خبر خوب و در عین حال ناامیدکننده این بود که هیچ اختلالات عمده ای در این آزمایشات کشف نشده است. با مراقبت های حمایتی (مایع درمانی ، داروهای ضد تهوع ، پروبیوتیک ها و آنتی بیوتیک ها) کاردیف از نظر انرژی و بهبود قابل توجهی استفراغ خود را نشان داد ، اما او هنوز با اشتهای زیاد غذا نمی خورد. در آن زمان ، من نیاز به روش تحقیق بیشتر را تشخیص دادم و ترتیب او را برای سونوگرافی شکم با دکتر راشل شوچت در تصویربرداری دامپزشکی جنوب کالیفرنیا (SCVI) دادم.

آنچه از طریق سونوگرافی کشف شد من را بیش از حد متعجب نکرد ، اما کاردیف و زندگی من را برای همیشه تغییر داد. لطفاً با ماجرای دائمی وی در زمینه تشخیص و درمان یکی از شدیدترین انواع سرطان که حیوانات خانگی ما را درگیر کرده است همراه باشید.

تصویر
تصویر

دکتر پاتریک ماهانی

همچنین می توانید به خواندن این مقالات مرتبط علاقه مند شوید:

5 داستان برتر طب سوزنی

چگونه کریسمس مهمترین هدیه را به من یادآوری می کند: سلامتی سگ خودم

توصیه شده: