از دست دادن لیزی: مبارزه با پانکراتیت و وابستگی شخصی در مراقبت از حیوانات خانگی
از دست دادن لیزی: مبارزه با پانکراتیت و وابستگی شخصی در مراقبت از حیوانات خانگی

تصویری: از دست دادن لیزی: مبارزه با پانکراتیت و وابستگی شخصی در مراقبت از حیوانات خانگی

تصویری: از دست دادن لیزی: مبارزه با پانکراتیت و وابستگی شخصی در مراقبت از حیوانات خانگی
تصویری: Хронический панкреатит - причины, симптомы, диагноз, лечение, патология 2024, دسامبر
Anonim

من مطمئن هستم که شما همه در مورد پانکراتیت - التهاب دردناک لوزالمعده که معمولاً در سگ ها اتفاق می افتد - شنیده اید. این اندام چنان حساس است که تورم در معده ، روده یا هر عضوی دیگر از شکم می تواند باعث تورم آن شود. و وقتی پانکراس متورم می شود ، همه چیز خیلی زود پیچیده می شود.

در اینجا یک عکس از لوزالمعده قرار دارد که بین یک تکه روده کوچک و آن چیزی مانند زیتون قرار دارد که ما آن را مثانه صفرا می نامیم:

لیزی تا چند روز پیش یک تریر بوستون 9 ساله بود. وی پس از اینکه در پیشرفت بیماری خود دچار عوارض غیرمنتظره شد ، در بیمارستان متخصص داخلی ترحیم شد.

گاهی اوقات ما دامپزشکان کمی بیش از حد سر خود قرار می گیریم. و در اینجا من به پیچیدگی مراقبت از بیمار اشاره نمی کنم (گرچه این اتفاق نیز می افتد ، همانطور که در مورد لیزی رخ داد) بلکه در درجه اول به پدیده وابستگی شخصی اشاره می کنم.

من آن را پدیده می نامم زیرا نمی فهمم چرا این اتفاق می افتد. گاهی اوقات یک بیمار از درهای من می آید و به طور غیرقابل توجیهی وارد قسمت شخصی و احساسی روان من می شود. مثل شیمی بین عاشقان است. واقعاً نمی توانید آن را توضیح دهید یا جلوی آن را بگیرید. این فقط اتفاق می افتد

لیزی همینطور بود. از روزی که برای اولین بار با او ملاقات کردم (هفته گذشته) او بی وقفه در سر من بود. من فقط یک هفته او را می شناختم اما به نوعی او بیشتر از حیوانات خانگی که سالهاست می شناسم روی من تأثیر گذاشته است. این یک اتصال فوری بود. من و او به گونه ای کنار هم قرار گرفتیم که گویی ما همیشه یکدیگر را می شناسیم.

روز اول که او را ملاقات کردم او تمام شب استفراغ کرده بود و من تشخیص دادم که او درد قابل توجهی در شکم دارد. اوایل هفته با آبسه غده مقعدی به اورژانس مراجعه کرده بود و از آن زمان تحت آنتی بیوتیک بود. بعد از انجام آزمایش خون و گرفتن برخی اشعه ایکس به نظر می رسید که ما با پانکراتیت روبرو هستیم.

برخی نژادها مستعد ابتلا به پانکراتیت هستند. معمولاً نژادهای کوچک مانند Yorkies و Poodles است. بوستون ها نیز در این گروه قرار می گیرند. لیزی همیشه از دستگاه حساس به دستگاه گوارش رنج می برد. هیچ چیز به جز یک رژیم ثابت و بی پیرایه برای این دختر مبادا گاز و اسهال زندگی خانوادگی آرام او را برهم بزند. این یک تاریخچه کاملاً معمول برای بیماران پانکراتیت است. آنها دقیقاً معده های فولادی ندارند.

من فرض کردم پروتکل تهاجمی و چند آنتی بیوتیکی لیزی (حتی در پولک ترین معده نیز آسان نیست) دلیل پانکراتیت وی است. من او را به آنتی بیوتیکی تبدیل کردم که از نظر گوارشی تشدید نشود و او را برای مایعات درمانی ، تسکین حالت تهوع و کنترل درد در بیمارستان بستری کردم.

هنگامی که بیماران ما به پانکراتیت مبتلا می شوند ، اصلی ترین درمان پشتیبانی می کند. این بدان معناست که وظیفه ما مطابقت با آنچه بدن او انجام می دهد است. متأسفانه ، هیچ درمان خاصی برای این موارد وجود ندارد. دامپزشک باید درمان خود را متناسب با نیازهای خاص بیمار تنظیم کند. معمولاً این به معنای رفع نیازهای فیزیولوژیکی وی (مایعات ، گلوکز ، عدم تعادل پروتئین و الکترولیت) و همچنین میزان راحتی او (کاهش تب ، درد و حالت تهوع) است.

بعد از یک روز فهمیدم که مشکل دارم. لیزی پاسخ خوبی نداد. لوزالمعده او بهتر به نظر می رسید (اگر تعداد راهنما باشد) اما لیزی بیمارتر به نظر می رسید. بعد از تعطیلات آخر هفته با من (مراقبت شبانه روزی به سبک منزل) او را به دکتر آلیسون کانون ، فوق العاده متخصص طب داخلی انتقال دادم. (من زودتر او را منتقل می کردم اما آخر هفته قبل از آن بود که متوجه وضعیت متاسفم شود.)

در بیمارستان ویژه او کمی تجمع کرد. آنها تشخیص من را با سونوگرافی تأیید کردند و با تزریق مداوم داروهای ضد درد (بهتر از پروتکل چهار ساعته من) و ترکیبات دارویی ضد تهوع موثرتر ، او را راحت کردند.

پس از رنج بردن از یک آخر هفته احساس استرس و ناتوانی در برابر لیزی در تخت کوچک سگ کوچکی که در کنار من بود ، احساس آرامش فوق العاده ای کردم که از او به خوبی مراقبت خواهد کرد. بنابراین ، پیشانی او را بوسیدم ، و کمی اثر رژ لب را به جا گذاشتم و با احساس خوبی نسبت به همه چیز به کنفرانسم رفتم. لیزی خوب خواهد بود و من برمی گردم تا او را در شکل عالی ببینم.

روز بعد او برخی دیگر پیشرفت کرد. و بعد روز بعد آمد. من از اورلاندو تماس گرفته ام تا ببینم اوضاع چگونه است و با صدای صدای پذیرنده می دانستم که می خواهم اخبار بسیار بدی را بدست آورم. مطمئناً آنها می توانستند او را ترحیم کنند … بعد از اینکه کور شد.

چطور ممکن است کور شود؟ چی شد؟ متخصص داخلی همچنین گیر افتاد (والدین لیزی از انتقال به متخصص مغز و اعصاب برای MRI خودداری کردند) اما مجبور بودند تصور کنند که پانکراتیت لیزی چیزی بیش از یک تظاهر یک واکنش ساده آنتی بیوتیکی است. سرطان لوزالمعده که در سراسر سیستم عصبی مرکزی او گسترش یافته است (یا بالعکس) به احتمال زیاد دلیل آن بوده است. مطمئناً ، آنتی بیوتیک ها احتمالاً آن را تسریع کرده اند ، اما یک وعده غذایی یا کمی استرس اضافی نیز می توانست این کار را انجام دهد.

بنابراین در اینجا ، من در ملا public عام و در بالکن یکی از هتل های اورلاندو به سختی سعی کردم احساسات و احساسات خود را برای همه دنیا کنترل کنم مانند صاحبی که باید توسط پزشکی در انتهای خط تسلی خاطر شود. بیشتر اوقات دلسوزی من در مواقع مرگ آنقدر مشتری مداری است که احساس عزاداری واقعی برای یک حیوان خانگی را فراموش می کنم. لیزی همه را برگرداند. کاش می توانستم از او تشکر کنم.

توصیه شده: