ملاقات با کوچکترین اسب جهان - یک خاطره مورد علاقه دامپزشکی
ملاقات با کوچکترین اسب جهان - یک خاطره مورد علاقه دامپزشکی

تصویری: ملاقات با کوچکترین اسب جهان - یک خاطره مورد علاقه دامپزشکی

تصویری: ملاقات با کوچکترین اسب جهان - یک خاطره مورد علاقه دامپزشکی
تصویری: Коллектор. Психологический триллер 2024, نوامبر
Anonim

در حالی که پاییز به اوج خود می رسد ، مزارع پر از کدو تنبل نارنجی روشن و مازهای ذرت جایگزین نمایشگاه های اواخر تابستان شهرستان می شوند. انتصابات پر از اوراق سفر و بررسی بیماری های واگیر در حال کند شدن است و در عوض من روی واکسن های پاییزی اسب ، مراقبت از دندان و برخی از بره زنی ها و شوخی های اواخر فصل کار می کنم ، برای تعداد کمی از نشخوارکنندگان کوچک که در بهار تولید شده اند بازارهای پاییزی.

اگرچه فصل شلوغ مطمئناً هنوز به پایان نرسیده است (خواب آورترین دوره بین ماه های نوامبر و ژانویه است) ، اما فصل پاییز فرصت کافی برای مکث و تأمل در مورد چیزهای جالبی که در تابستان دیده ام را می دهد. من در پشت صحنه نمایشگاه محلی شهرستان کار می کردم ، من نسبت به استرس و درام اجتناب ناپذیری که هر زمان کودکان در حال رقابت با حیوانات هستند برمی خیزم ، گرچه در چند سال گذشته نسبتاً آرام بوده است. با کمال تأسف می توانم شما را از یک داستان محروم کنم که برای همیشه در ذهن من باقی می ماند و حدود چهار سال پیش رخ داده است.

همه چیز در یک روز ابری و کسل کننده آغاز شد ، زمانی که از من خواسته شد گواهی بهداشتی بین ایالتی را برای اسبی که از طریق نمایشگاه شهرستان به جورجیا سفر می کند ، بنویسم.

با رسیدن به نزدیک اصطبل های اسب در محوطه نمایشگاه منتظر ماندم. شخصی که تماس گرفت مشتری دائمی نبود و به من گفتند که اسب با یک تریلر وارد می شود. با دیدن تریلرهای زیادی در مجاورت ، منتظر ماندم. و صبر کن. و صبر کن. سرانجام ، یک کامیون که یک وسیله نقلیه عجیب و غریب را نشان می داد ظاهر شد: این تریلر به نظر می رسد که به یک نمایشگاه جانبی تعلق داشته باشد ، دارای رنگی روشن و بلند بلندی است. بیشتر من را به این نتیجه رساند ، یک بنر بزرگ که تا حدی در پشت تخته های چوب پنهان شده بود ، روی آن نوشته شده بود: "کوچکترین جهان".

کوچکترین جهان چیست؟

از کامیونم بیرون پریدم ، گواهینامه بین ایالتی در دستم بود و گوشی دور گردنم را گرفتم. با دست دادن مالک ، پرسیدم: "اسب کجاست؟"

مالک با اشاره به تریلر پاسخ داد: "او آنجا است." من هیچ نشانه ای از چیزی شبیه اسب نمی دیدم. در حقیقت ، تریلر خالی به نظر می رسید.

"جایی که؟" من پرسیدم.

وی پاسخ داد: "او پایین است" ، و این بدان معنی است که من باید از تریلر بالا بروم و در آن قرار بگیرم. از کنار تریلر بالا رفتم و به پایین نگاه کردم. کف تریلر کم بریده شد و در سایه های تاریک که در یک بستر عمیق کاه ایستاده بود ، چیزی سیاه و سفید بود.

مالک گفت: "این PeeWee است." "کوچکترین اسب جهان"

سرم را تکان دادم ، مثل اینکه ، من همیشه به تریلرهای مرموز سفر می کنم. خودم را مرتباً بالا می کشم و قبل از امضای مقالات بهداشتی ، امتحان لازم را شروع کردم. به نظر من PeeWee یک قسمت کوچک قابل قبول است ، به نظر می رسد چشمان من یک مینیاتور اسب سیاه و سفید است و با گوش دادن به ریه های او ، درجه حرارت او را اندازه می گیرم و بدن او را از نظر وجود توده ها ، برجستگی ها ، بثورات بر روی برخی از یونجه هول می دهم ، یا زگیل پیدا کردن PeeWee به عنوان یک اسب خوب ، من مدارک را تکمیل کردم ، هزینه خدمات خود را جمع کردم ، و صاحب ماشین رانندگی کرد ، PeeWee را به جورجیا برد ، جایی که او بدون شک قصد داشت با یک خانم ریش دار مخلوط و مخلوط شود ، یک مرد خالکوبی ، یک قورت دهنده شمشیر ، و شاید فقط بتوانم امیدوار باشم ، یک بز دو سر.

با تأمل در این مورد ، نمی توانم تأیید کنم که PeeWee کوچکترین اسبی بود که من دیده ام ، چه رسد به کوچکترین اسب جهان. حدس می زنم واقعاً این فکر مهم است. هر سال که به نمایشگاه می روم ، به یاد PeeWee می افتم و تعجب می کنم که او کجاست ، به چه کاری مشغول است و چگونه بسیاری از افراد به تریلر خصوصی او نگاه کرده اند تا نگاه اجمالی به نمایش بیز سفر کنند ، چیزی که کمی اکنون نادر است.

من امیدوارم گروههای PeeWee انبوهی وجود داشته باشند که او را از شهری به شهر دیگر دنبال می کنند و به او هویج و خراش پشت گوش می دهند. من احساس می کردم که PeeWee همه چیز را جدی می گیرد.

تصویر
تصویر

دکتر آنا اوبراین

توصیه شده: