فهرست مطالب:

فرزندخواندگی یک سگ ناشنوا
فرزندخواندگی یک سگ ناشنوا

تصویری: فرزندخواندگی یک سگ ناشنوا

تصویری: فرزندخواندگی یک سگ ناشنوا
تصویری: شوهری که به اشتباه به زنش ویروس زامبی تزریق میکنه و بعد یکماه ... داستان زامبی 2024, نوامبر
Anonim

یک ماه پس از از دست دادن ویرانگر یازده سال سگ ما ، فقدان تکه تکه پنجه و پارس های پر سر و صدا در خانه خانواده من بسیار زیاد بود. تصمیم گیری در مورد پذیرفتن سگ دیگری بسیار آسان انجام شد. تصمیم به تصویب یک سگ ناشنوا نبود.

سفر MacDuff (یا همانطور که ما از او دافی می گوییم) سفر به خانواده من بیش از تصمیم عاشق سگ عادی برای نجات خانه بود که با تردید و تأمل بیشتری روبرو شد. اول تصمیم به پذیرفتن یک سگ بود تا خریدن یک سگ. سگ قبلی ما ، لیلی ، که از فروشگاه خریداری کرده بودیم ، در یک کارخانه تولید توله سگ متولد شده بود (ما در آن زمان با کل چیزهای "سگ" تازه کار بودیم). پس از یازده سال شگفت انگیز با ما ، او از نای ریخته و دریچه قلب نشتی ، هر دو حالت ارثی ، درگذشت. تصمیم ما برای تصویب یا نجات یک سگ که می خواستیم شانس وقوع مجدد آن را کاهش دهیم ، تصمیمی آسان بود که با این تصور که می توانیم به برخی از سگ ها روحیه تازه ای بدهیم ، حتی ساده تر هم شد.

وقتی در اینترنت به دنبال پناهگاه ها و سازمان های نجات می گشتیم ، دافی ، مالتی چهار پوندی و یک ساله را پیدا کردیم که فکر می کردیم بهترین گزینه برای خانواده ما خواهد بود. او یک کت زرق و برق دار از خز بلند و سفید ابریشمی داشت ، آنقدر کوچک بود که هر کجا می توانستیم به راحتی او را با خود بیاوریم و به اندازه کافی جوان بود که هنوز می تواند آموزش ببیند و با شیوه زندگی جدید سازگار شود. فقط وقتی پیوند را کلیک کردیم ، کل ماجرا را یاد گرفتیم.

فرزندخواندگی یک سگ ناشنوا

دافی از یک پرورش دهنده متولد شد که مالتس را برای شرکت در نمایشگاه های سگ AKC پرورش داد و از رده های خون قهرمان بود. اما او ناشنوا متولد شد و نمی توانست رقابت کند - او "آدم احمقی" بود. وقتی این را خواندیم قلبمان به او رفت ، اما مطمئناً این سگ برای ما نبود ، درست نیست؟ افکاری که مدام از سر ما رد می شد ، و "تا حدی" این نگرانی ها درست بود اما این پسر ، که در آن زمان به عنوان "مرد کوچک" شناخته می شد ، مدام قلب ما را می کشید.

ما برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد زندگی با یک سگ ناشنوا با زنی که او را به فرزندی قبول می کرد تماس گرفتیم ، اما او کمک زیادی نکرد. وی به ما گفت: "او آنچه دیگران انجام می دهند ، انجام می دهد." او در هر زمان حداقل هشت مالت دیگر را در خانه خود داشت ، اما ما این کار را نکردیم.

به جای تسلیم شدن ، ما شروع به تحقیق کردیم ، زیرا هرچه بیشتر در مورد این سگ فکر می کردیم بیشتر او را می خواستیم. ما دریافتیم که منابع اطلاعاتی بسیاری از جمله صندوق اقدام آموزش سگ ناشنوایان (DDEAF) در دسترس ما است. خواندن اینکه سگهای ناشنوا می توانند تقریباً "عادی" زندگی کنند قطعاً تقویت اعتماد به نفس برای ما بود ، اما آنها هنوز فقط کلمات بودند. ما می خواستیم ببینیم که چگونه مردم واقعاً قادر به زندگی ، تعامل و ارتباط با سگ های ناشنوا هستند. پس از جستجوی سریع در YouTube ، با کاربر AlishaMcgraw مواجه شدیم که ویدئوی وی با عنوان "Deaf Dog ASL Signs" امید ما را ایجاد کرد. (فیلم زیر را تماشا کنید.) او به سگهای خود زبان اشاره آمریکایی (ASL) آموخته بود و حتی علائمی برای نام های سگ خود ، Rocket و Coco ایجاد کرده بود که هرکدام با احترام به آنها پاسخ دادند. در طی یک هفته از تماشای این فیلم ، دافی در خانه ما بود.

سازگار شدن با یک سگ ناشنوا

در ابتدا سوررئال بود. دافی کاملاً طبیعی به نظر می رسید! او مهربان ، بازیگوش بود و عاشق رفتارهای جدیدش بود! اما وقتی پشت او به ما بود و ما یک اسباب بازی را جیر جیر کردیم یا او را صدا زدیم ، او پاسخی نداد. فهمیدیم که اگر او موفق شود از خیابان خارج شود و به خیابان فرار کند این مسئله چقدر خطرناک است. او صدای ما را صدا نمی کند یا اتومبیل نمی شنود … اما این شرایط بدترین حالت بود ، ما او را از بند خلاص نمی کردیم. با این حال ما در مورد آنچه در خانه می تواند اتفاق بیفتد در نظر نگرفته بودیم.

در طول هفته اول در خانه جدیدش ، وقتی من و خانواده ام روزی دور همدیگر صحبت می کردیم ، دافی تصمیم گرفت خانه خود را جستجو کند. از روی عادت به او زنگ زدیم. وقتی فهمیدیم که او نمی تواند صدای ما را بشنود وحشت زد و به همه گفت که حال او خوب است و هراس ایجاد شد. هرکدام از ما اتاقی گرفتیم و در عرض چند دقیقه او با اسباب بازی جویدنی جدیدش که در دهانش بود به طرف ما رفت و هیچ تصوری از نگرانی ما نداشت. اگرچه ما با صدای بلند کف زدن و فشار دادن روی پاها شروع به انطباق با این حالت کردیم تا وی بتواند لرزش ها را احساس کند ، اما گزینه خرید یقه برای او با زنگ زنجیر را در نظر گرفتیم تا بتوانیم بفهمیم او در کجا قرار دارد. اگرچه ما در نهایت از این گزینه استفاده نکردیم ، اما ارزش آن را دارد که صاحبان سگ ناشنوا نیز به آن توجه کنند.

زندگی با دافی از هفته اول به بعد بهبود یافت. دريافتيم كه او را بيشتر از پرسه زدن نگه داشتن ترجيح مي دهند - خصوصياتي كه مطمئناً آن را با ناشنوايي و يا فقط شخصيت وي مرتبط نمي دانيم ، زيرا هيچ يك از سگهاي ما از نگهداري ساعتها بيشتر لذت نبرده اند. از آنجا که او ترجیح می داد در کنار او باشد ، راحت بود که می توان او را زیر نظر گرفت و حتی ارتباط با او راحت تر بود.

ما علائمی ایجاد کردیم و گرچه ممکن است آنها زبان اشاره آمریکایی نباشند اما کار را به پایان می رسانند. حرکت دو دست به سمت بدن علامت "بیا" شد. گرفتن انگشت های اشاره و میانی و هل دادن آنها به سمت و انگشت شست به معنای "خوردن" یا "معالجه" بود. "پیاده روی برو" از طریق نگه داشتن دستها در سطح قفسه سینه و قرار دادن یکی بالاتر از دیگری ارتباط برقرار می شود - اگرچه نشان دادن این بند به او بیشترین واکنش را دارد. در حالی که ما همیشه در تلاش هستیم تا علائم بیشتری به او بیاموزیم ، این نمادها بنیان محکمی برای ارتباطات ما فراهم کرده اند.

همانطور که می توانید تصور کنید دافی عشق زیادی به خانه ما وارد کرده است و خانواده او بدون او کامل نخواهند شد. مطمئناً مقداری تنظیم لازم داشته است و خطرات مشخصی در ارتباط با سگ ناشنوا وجود دارد - ترس از اینکه او در خیابان فرار کند شما را بشنود یا اتومبیل ، یا اگر بیدار شویم یا گاز بگیرد ما را گاز بگیرد یا او را متحیر کنید (دافی فقط به ما نگاه می کند و دوباره به خواب می رود) - اما این خطرات را می توان با آموزش مناسب و با استفاده از دستگاه هایی مانند یقه های لرزاننده یا آویزان از بین برد. زندگی با یک سگ ناشنوا برای ما تفاوتی با زندگی با سگی که شنونده است ندارد.

توصیه شده: